همتاي بي همتا

تو آمدي تا جمعمان جمع شود

بارداري

١١ آبان ماه ١٤٠٠ وقتي كه يك ماهي از شروع تحصيل من در مقطع دكتري دانشگاه ازاد بوشهر ميگذشت و يكتا هم كلاس اول رو شروع كرده بود خدا تورو بهم هديه داد . براي اينكه سلامتيت به خطر نيفته و توي ارامش درونم رشد كني سريع رفتيم بوشهر و از دانشگاه انصراف داديم . از اونجايي كه هنوز كرونا بود مدارس انلاين بودن و من توي خونه بودم تمام و كمال براي محافظت از تو روزا رو ميگذروندم حاملگي دوم من هم مثل اولي پر از بي حالي و تهوع بود با اين تفاوت كه اينبار يه دختر كلاس اولي هم داشتم خداروشكر بابا مهرداد ديگه خودش يه پا دكتر شده بود برا خودش و چون شرايط كرونايي بود و ما مي ترسيديم به درمانگاه ها بريم بابا خودش وظيفه سرم زدن به من رو به عهده گرفت كه ا...
29 شهريور 1401
1